به گزارش مشرق به نقل از مهر، پل هاوسمن از منتقدان کانادایی با اشاره به فهرست لادبروکز که با انتشار فهرست امیدداران دریافت نوبل ادبی 2012 سروصدایی به پا کرده، میپرسد در این فهرست بالاترین جایگاه برای یک نویسنده کانادایی امید یک به 20 است که برای آلیس مونرو متصور شده است. نفر بعدی در این فهرست دیگر بانوی نویسنده کانادایی مارگارت آتوود است که شانس یک به 50 برای او در نظر گرفته شده و برای آن کارسون شاعر نیز شانس یک به 100 پیش بینی شده است. مایکل اونداتیه که هر چند متولد سریلانکاست اما به عنوان نویسندهای کانادایی شناخته میشود نیز در جایگاه یک به 100 قرار گرفته است. این همه دارایی کاناداست!
پل هاوسمن مینویسد: از نظر لادبروکز آتوود و مونرو پشت سر نویسندگانی چون کو اون، داسیا مارایینی و آدونیس قرار دارند و او میپرسد اگر شما تاکنون نام این نویسندگان یا شاعران را حتی یک بار نشنیدهاید نگران نباشید چون تنها نیستید!
او میافزاید حتی باب دیلن نیز با شانس یک به 10 از موقعیت و احتمال خوبی برخوردار است؛ در حالی که لئونارد کوهن شاعر، ترانهسرا و موسیقیدان کانادایی حتی به این فهرست راه نیافته است.
موضوع چیست؟ او میگوید اگر کانادا حتی یک بار به عنوان برنده جایزه ادبی نوبل انتخاب شده بود، میشد همه اینها را پذیرفت و مثل آمریکا که از سال 1993 که تونی موریسون این جایزه را به خانه برد، دیگر نام آمریکا به عنوان برنده نوبل ادبیات تکرار نشد، سکوت پیشه کرد.
وی مینویسد: تصور کنید شیلی دو بار برنده نوبل ادبیات شده، در حالی که سوئد کمتر از هفت بار این افتخار را به دست نیاورده است و برنده اخیر این جایزه نیز توماس ترانسترومر سوئدی بود که سال پیش این افتخار را به افتخارهای پیشین کشورش افزود. هاوسمن میپرسد: او را به خاطر میآورید؟
این منتقد میگوید: حتی سن لوچیا (یک جزیره کوچک کاراییبی) با جمعیت 173 هزار و 765 نفر نیز یک برنده نوبل ادبیات دارد و او کسی نیست جز درک والکوت.
پس چه عاملی موجب شده تا کانادا نتواند نویسندگانی در سطح استانداردهای جهانی تولید کند؟ وی مینویسد، خب، بر مبنای دیگر جوایز بینالمللی، نویسندگان کانادایی خوب ظاهر شدهاند. آتوود جایزه من بوکر را یک بار برده و پنج بار نامزد نهایی دریافت این جایزه بوده. او جایزه پرنس آستوریاس اسپانیا را هم در کارنامه دارد و جایزه آلمانی نلی ساکس را نیز دریافت کرده است و مونرو که به عنوان «چخوف کانادا» میشناسیمش نیز جایزه من بوکر بینالمللی را در کارنامهاش دارد و جایزه «او هنری» را دریافت کرده است. او برنده قلم فاکنر هم شده و منتخب حلقه منقدان کتاب ملی آمریکا نیز بوده است. آن کارسون نیز جایزه مک آرتور را دریافت کرده و بورسیه گوگنهایم را گرفته و جایزه پوشکارت و نیز جایزه مهم تی اس الیوت بریتانیا را در کارنامهاش دارد.
این منتقد میافزاید: شاید از نظر برگزارکنندگان نوبل آنهایی که چنین افتخارهایی را کسب کردهاند دیگر به حد کافی شناخته شده باشند و شاید به همین دلیل نویسندگان برجستهای چون جیمز جویس، ناباکف و تولستوی هرگز این جایزه را دریافت نکردند. شاید هم از نظر آنها ادبیات کانادایی به نوعی مشتق از سنتهای ادبی آمریکایی و بریتانیایی باشد، اما چنین استدلالی طبیعتا جای بحث بسیار دارد و میتوان گفت ادبیات سوئدی نیز ریشه در ادبیات اسکاندیناویایی دارد و ادبیات آفریقای جنوبی هم به نوعی با سروانتس و سنت ادبی او کار خود را شروع کرده است.
پل هاوسمن مثل دیگر منتقدان به خود و دیگران جای امیدواری میدهد که همه حدسیات او نادرست باشد و این بار حداقل یک نویسنده غیراروپایی با تایید نظر کمیته سوئدی روبهرو شود. اما یادآور میشود که اصلا حاضر نیست روی چنین مسالهای شرط ببندد!
یک بار دیگر با نزدیک شدن به زمان اهدای نوبل ادبیات، همه اما و اگرها شروع شده و این بار این کاناداییها هستند، که آکادمی سوئدی را به باد نکوهش گرفتهاند.